
و زیاد به وضوح قابل مشاهده است. از دیدگاه روانپزشکی حرکت در خواب از یک سلسله رفتارهای پیچیده تشکیل شده است، که غالباً در ثلث اول شب و ضمن خواب شروع میشود. در این حالت ممکن است فرد از بستر برخیزد، بنشیند و گاهی اعمال حرکتی تکراری مانند راه رفتن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن، حرف زدن، فریاد کشیدن و… را انجام دهد. این رفتار به ندرت به بیداری همراه با چند دقیقه کنفوزیون۱۰۱ ختم میشود.در بیشتر موارد، شخص به رختخواب باز میگردد و صبح چیزی از آنچه شب برایش اتفاق افتاده است، به خاطر نمیآورد. این نوع حرکات از اختلالات روانی فرد نشأت گرفته، در طبقهبندی اختلالات روانی، تحت عنوان اختلالات خواب به صورت جداگانه و مستقل مورد بررسی قرار گرفته است.۱۰۲
گفتار اول – اختلالات خواب
یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به خواب میباشد. به طوری که هرگونه اختلال در جریان ان علاوه بر ایجاد مشکلات روانی، توانایی فرد را نیز کاهش میدهد. خواب و اختلالات آن از دیر باز در رشته های پزشکی، روان پزشکی، فیزیولوژی و پرستاری مورد توجه بوده است. روانشناسان همواره در پی کشف علل، ماهیت و درمان این اختلالات بوده و روشهای گوناگونی را برای غلبه بر آن طراحی کردهاند، خوابگردی، فلج خواب و اختلالات حرکت ریتمیک خواب انواع رایج اختلالاتی است، که در خواب ایجاد مشکل مینماید.۱۰۳
به طور کلی تعریف دقیق و جامعی از اختلالات خواب و جود ندارد، اما به تازگی در چهارمین ویرایش کتابچهی تشخیصی و اماری اختلالات روانی۱۰۴، اختلالات خواب را به دو دستهی کلی کژخوابیها و بدخوابیها تقسیم شده است.
بند اول – کژخوابیها۱۰۵
اختلالات کمیت و زمانبندی خواب از جمله بیخوابی و پرخوابی را به نوعی کلی میتوان کژخوابی (دیس سومنیا) دانست، که در آن شخص قادر به در خواب ماندن یا به خواب رفتن نمیباشد و یا اینکه زیاده از حد معمول میخوابد. این اختلال با کیفیت، میزان و زمانبندی غیر طبیعی خواب تشخیص داده میشود. کژخوابی ها به دو گروه مکمل بیخوابی و پرخوابی تقسیم میشوند.۱۰۶
بی خوابی و کمبود خوابمی تواند موجب اشکال در تمرکز، ضعف حافظه، مشکلاتی درآزمونهای نوروپسیکولوژیک، و کاهش میل جنسی شود و در صورت عدم درمان نیز ممکن است عواقب وخیمی بدنبال داشته باشند، از رایج ترین دلایل بیخوابی به طور اختصار میتوان از موارد زیر یاد کرد:
۱)مصرف داروهای تجویزی خواب آور: عامل بسیاری از بیخوابی ها، را میتوان پزشکان دانست(یعنی پزشکان آنها را به وجودمی آورند). شاید تناقض آمیز به نظر برسد ولی قرص های خواب (برای مثال بنزودیازپین های) تجویز شده توسط پزشکان خوش نیت، یکی از علل بیخوابی هستند. داروهای خواب آور ابتدا خواب را بیشترمی کنند ولی دیری نمی گذارد که بیماران قرص هارا بیشترو بیشتر مصرف می کنند و نسبت به آنها تحمل پیدامی کنند. به این ترتیب برای ایجاد تأثیر اولیه باید مقدار بیشتری قرص بخورند، تا اینکه وقتی بیمارمی خواهد قرص خوردن را کنار بگذارد، نشانه های ترک از جمله بیخوابی در او بروزمی کند.
۲)وقفۀ تنفسی در خواب: وقفه تنفسی در خواب، یکی دیگر از علل بیخوابی است. در وقفۀ تنفسی، جریان تنفس بیمار بارها در طول شب قطعمی شود. هر بار بیمار بیدارمی شود و شروع به تنفسمی کند ودوبارهمی خوابد.وقفۀ تنفسی در خواب معمولاً باعثمی شود شخص احساس کند بد خوابیده است وبنابراین تشخیص بیخوابی بر وی گذاشته شود. برخی از بیماران از اینکه چند بار در طول شب بیدارمی شوند کاملاً بی خبر هستند ودر عوض در طول روز از خواب آلودگی شکایتمی کنند؛در مورد این بیماران هم به اشتباه تشخیص پر خوابیمی دهند.
وقفۀتنفسی در خواب دو نوع است: (۱) وقفه های ناشی از انسداد مجاری تنفسی بر اثر گرفتگی های عضلانی. (۲) وقفه های تنفسی ناشی از ناتوانی دستگاه عصبی مرکزی جهت تحریک و ایجاد تنفس.
(۳)و(۴)دو علت دیگر بیخوابی ـ یعنی میوکلونوس شبانه و پاهای بیقرار ـ هر دو با پاها ارتباط دارند. میوکلونوس شبانه، پیچ و تاب دادن گاهگاه بدن (معمولاً پاها)در طول خواب است. اکثر بیماران مبتلا به این اختلال از کم خوابی و خوب نخوابیدن و خواب آلودگی در طول روز شکایت دارند در حالی که مشکل اصلی آنها چیز دیگری است. در مقابل، کسانی که دچار مشکل پاهای بیقرارهستند دقیقاًمی دانند چه مشکلی دارند. آنها از تنش یا ناراحتی غیر قابل وصف پاها که نمی گذارند بخوابندمی نالند. پزشکان برای میوکلونوس شبانه و پاهای بیقرار معمولاً بنزودیازپین تجویزمی کنند چون خواب آور، ضد اضطراب، شل کنندۀ عضلات و ضد تشنج هستند؛ ولی بنزودیازپین ها به ندرت مؤثر هستند.
پرخوابی- در حالیکه بیخوابی شامل هر گونه اختلال در شروع کردن وادامه دادن خواب است. پر خوابی شامل هر گونه خواب آلودگی یا خواب مفرط اطلاق میگردد.۱۰۷
پرخوابی شامل زیادی زمان خواب، خواب الودگی مفرط روزانه و یا در برخی موارد هر دو میباشد. در پرخوابی، الگوی طبیعی خواب – بیداری مختل میشود و از مشخصات آن دشواری در بیدار شدن از خواب و میل به ماندن در رختخواب برای مدتهای طولانی و یا برگشتن مکرر به رختخواب در طول روز برای چرت زدن است. بهطور معمول این اختلال در واکنش به یک فقدان، تعارض یا تغییر جدید در زندگی فرد و یا برای فرار ناخودآگاه از مسؤولیتها و موقعیتهای نامطلوب رخ میدهد.این اختلال در ۵ درصد بزرگسالان آنقدر شدید است که موجب اختلال عملکردشان میشود.
اختلال الگوی خواب شامل انحراف برنامهی خواب از دورههای متعارف خواب شبانه است. این بیماران اغلب نمیتوانند در زمان دلخواه به خواب روند و بنابراین قادر به بیدار ماندن در مواقع دلخواه نیستند. این درحالی است که مجموع ساعات خواب شبانهروزی آنها خیلی بیشتر یا کمتر از زمان متعارف و مورد نیازشان است.
اصطلاح خواب آلودگی در مورد کسانی به کار میرود، که استعداد آشکاری دارند، تا به طور ناگهانی در حالت بیداری به خواب روند. این دسته از افراد اغلب دچار حملات خواب شده و نمیتوانند بیدار بمانند. این الگوی خواب به طور ناگهانی در واکنش به یک فقدان، تعارض یا تغییر جدید و مشخص در زندگی فرد روی میدهد و بسیار کمتر از بیخوابی شیوع دارد.۱۰۸
علم روانشناسی در جهت تشخیص پر خوابی چهار نشانه را عنوان میکند:
اولاًکسانی که دچار حملۀ خوابمی شوند، در طول روز شدیداًخواب آلود هستندوچند بار برای مدت کوتاهی (بین ۱۰تا۱۵ دقیقه)به خواب میروند.آنها هر روز معمولاًفقط یک ساعت بیش از حد متوسطمی خوابند؛مشکل عمدۀ آنها نا بجا بودن دوره های خواب است.
دومین نشانۀ برجستۀ حملۀ خواب، خشک زدگی [کاتاپلکسی] است. در خشک زدگی معمولاًبر اثر تجارب هیجانی، کشیدگی عضلانی خود را مکرراً از دستمی دهند. خشک زدگی خفیف باعثمی شود بیمار چند ثانیه بنشیند تا مشکل رفع شود اما خشک زدگی شدید باعثمی شود بیمار روی زمین بیفتد، گویی تیر خورده است و یک تا دو دقیقه دراین حالت بماند. مبتلایان به پر خوابی، علاوه بر این دو نشانه (یعنی حملۀ خواب در طول روز وخشک زدگی) دو نشانۀ دیگر دارند: فلج خواب٬ یعنی بی تحرک شدن (یا فلج شدن) موقع به خواب رفتن یا بیدارشدن. توهمات پیش خواب نیز که نوعی رؤیا دیدن در بیداری است. مردم گهگاه دچار فلج خواب و توهمات پیش خوابمی شوند.
در میان انواع مختلف اختلالات مربوط به کژخوابیها، حملهی خواب (نارکولپسی)، اختلال حرکت دورهای اندام، اختلال خواب مربوط به هیپنوتیزم، داروهای محرک و الکل از جمله اختلالاتی است که حرکت شخص خواب را به دنبال دارد.۱۰۹
بند دوم – بد خوابیها۱۱۰
در میان اختلالات خواب شایعترین نوع کژخوابی همان بد خوابی است، در بدخوابی میزان و کمیت خواب مطرح نیست بلکه فرد از نظر کیفی خواب خوبی ندارد.
روانشناسان معتقدند فردی که دچار بدخوابی است دچار کابوس های شبانه می شود و با حالت ترس و وحشت از خواب می پرد و یا اینکه به هنگام خواب راه می رود، حرف می زند و حتی بر اثر ترس و وحشت های شبانه، بدون اینکه متوجه شود، با حالت فرار، از خواب بیدا می شود. بدخوابیها شامل رفتارهای غیر طبیعی در حین خواب یا در گذار خواب و بیداری است. این اختلالات اغلب بازتاب ظهور فرایندهای طبیعی خواب در زمانهای نامناسب هستند. بدخوابی پدیدهی غیر عادی یا نامطلوبی است، که به طور ناگهانی هنگام خواب یا در آستانهی بین خواب و بیداری روی میدهد. بدخوابی معمولاً در مراحل ۳ و ۴ خواب روی میدهد و شخص آن را به خوبی به یاد ندارد. اختلالات بیداری، اختلالات گذار خواب – بیدار و بدخوابیها در ارتباط با خواب حرکت سریع چشم، سه طبقهی اصلی این عارضه محسوب میشوند. در این بین بیداری توام با کاهش سطح هوشیاری، وحشت های خواب، تکانهای خواب، گرفتگی شبانه پاها، فلج خواب، اختلالات نعوظ هنگام خواب و نهایتاً خوابگردی اختلالاتی است، که سبب حرکت شخص در خواب شده و وقوع بزه در این حال محتمل است.۱۱۱
اختلال خوابگردی، به دلیل وضعیت خاص اختلال، که اغلب با ترک بستر و راه رفتن همراه است؛ از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد. بنابراین در مبحثی جداگانه به تفصیل راجع به آن صحبت خواهد شد.
گفتار دوم – خوابگردی (سومنامبولیسم)۱۱۲
خوابگردی که سومنامبولیسم نیز نامیدهمی شود. شامل یک رشته رفتارهای پیچیده ای است که در ثلث اول شب ودر خلال خواب REMعمیق (مراحل ۳و۴)شروعمی شوند واغلب (ولی نه همیشه)به ترک بستر و راه رفتنمی انجامد که بدون هشیاری کامل و خاطره بعدی از این دوره است. بیمار ضمن خوابگردی چهره ای فاقد احساس و چشمهای خیره دارد و نسبت به اقدام دیگران برای ارتباط با او واکنشی نشان نمی دهد وبه دشواریمی توان اورا بیدار کرد. شخص پس از بیدار شدن (چه بعد از دوره خوابگردی وچه روز بعد)نسبت به دوره اختلال دچار فراموشی است. در این موارد شخص ظرف چندین دقیقه پس از بیداری از دوره خوابگردی، هیچ اختلالی در فعالیت ذهنی ورفتار شخص دیده نمی شود. باید گفت در خوابگردی سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردیمی شود. خوابگردی نوعی هیستری انتزاعی است که در این حالت – بواسطهی فشار انگیزههای سرکوب شده – یک نوع حالت جدایی میان بخش های مختلف شخصیت ظاهر میشود، بطوریکه عواطف و تفکر عقلایی از یکدیگر فاصله میگیرند و در نتیجه شخص ظاهراً حوادث دردناک را فراموش کرده و قسمتی از زندگی خویش را خارج از مشاعر خود قرار میدهد.۱۱۳
خوابگردی به طور معمول از سنین چهار الی هشت سالگی شروع میشود و اوج ان در دوازده سالگی است. این اختلال در پسران شایعتر از دختران میباشد.دورههای خوابگردی را نباید به طور خاص روانزا تلقی نمود. هر چند تردیدی نیست که ضمن مراحل تنش زا، مقدار دورهای خوابگردی در افراد