بررسی نقش رویکردهای مدیریت سود بر خطای پیش بینی سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت 24

مدیریت واحدهاي انتفاعی، علیرغم سودمندي ارائه پیشبینیهای مالی و ترغیب مقامات قانونی برخی از کشورها براي ارائه آن باز هم در انتشار عمومی برخی از پیشبینیهای مشخص به دلایل زیر اکراه دارند:
- امکان دارد که انتشار پیشبینیها، دقت بیش از اندازه و غیرقابلتوجیه آنها را القا کند.
- پیشبینیها معمولاً به سرعت و با گذشت زمان، ارزش خود را از دست میدهند و تجدیدنظر و تعدیل پی در پی آن ضرورت دارد.
- انتشار پیشبینیها میتواند به زیان شرکت انتشاردهنده و به نفع رقباي تجاري آن باشد.
- مدیریت ممکن است خود را متعهد به تحقق پیشبینیها بداند و براي رسیدن به این مقصود، تصمیمات کوتاه مدتی را اتخاذ کند که منفعت کلی سهامداران نباشد.
- عدم توفیق واحدهاي انتفاعی در تحقق پیشبینیها میتواند موجب نارضایتی سهامداران بشود. (شباهنگ، 1382)
10-2 عوامل موثر بر خطاي پیشبینی سود
میزان اطلاعات افشاشده براي مشارکتکنندگان بازار بر دقت پیشبینی سود تحلیل گران تأثیر میگذارد. براي مثال لانگ و لاندهولم (1996) به این نتیجه رسیدند که میزان دقت پیشبینی با افزایش در میزان افشاي اطلاعات شرکت افزایش مییابد. این یافتهها به افشاي اطلاعات درباره تجزیه و تحلیل مدیریت، خط مشیهای حسابداري و غیره گسترشیافتهاند (بارون، کیل و اکنیف 1999). در مجموع این یافتهها بر آن دلالت دارند که شرکتهایی که اطلاعات بیشتري براي استفادهکنندگان خارجی منتشر میکنند داراي دقت پیشبینی سود بیشتري هستند (آشتاب، 1387).
تئوریهایی وجود دارند که بیانکننده این نکته هستند که ساختار سرمایه شرکت بر دقت پیشبینی سود تأثیر میگذارد. بیول و مینز (1932) نشان دادند که ممکن است منافع مدیران و مالکان مطابق هم نباشد، چرا که ممکن است مدیران به دنبال منافع خود باشند و بخشی از اطلاعات را از مالکان پنهان کنند و براي سرمایهگذاران مؤثر نباشند(همان).
با توجه به اینکه مدیران در پیشبینیهای خود به برآورد مجهولات آتی (مانند تقاضا، جریانهای نقدي، رقابت و…) میپردازند، این پیشبینیها ممکن است تحت تأثیر اطمینان بیش از حد مدیران قرارگرفته و تا حدودي دربردارنده اعتقادات شخصی مدیریت باشد و آنها را با درجهای از خطا همراه سازد. براي مثال آنها ممکن است سودهایی را پیشبینی نمایند که احتمال آن کم است و در نتیجه این امر باعث بروز خطاهایی در سودهاي پیشبینیشده توسط مدیریت گردد. این موضوع که جانبداریهای روانشناختی مدیریت، ممکن است بر تصمیمات و پیشبینیهای مدیران اثر منفی داشته باشد، در بسیاري از مطالعات حسابداري مورد تأیید قرار گرفته است. (مالمندیر و تیت، 2005) نشان میدهند که مدیرانی که بازده آتی شرکت خود را بیش از واقع برآورد مینمایند، هنگامیکه وجوه داخلی فراوانی در دسترس دارند تمایل به سرمایهگذاریهای مفرط و تحصیل غیرضروری شرکتها دارند. افزون بر این (بن دیوید و همکاران (2007) و دشمان و همکاران 2009) بیان میکنند که اطمینان بیش از حد مدیران، تحریفاتی در مجموعهای از تصمیمات شرکت شامل سرمایهگذاری تأمین مالی خارجی و خط مشیهای تقسیم سود ایجاد مینماید. همچنین هریبر و یانگ ضمن بررسی اثر اطمینان بیش از حد مدیران بر سودهاي پیشبینیشده به وسیلهی مدیریت و مدیریت سود چنین نتیجهگیری میکنند که احتمال بیشتري وجود دارد که مدیران خوشبین در دستیابی به سودهاي پیشبینیشده با عدم موفقیت مواجه گردند. نتیجه ناشی از تحقیق آنها نشان میدهد که اطمینان بیش از حد، خطاي ناشی از خوش بینی را، هم در قالب احتمال عدم دستیابی به سودهاي پیشبینیشده و هم در قالب مدیریت سود، افزایش میدهد.(لطفی،1389)
افشا از طریق صورتهای مالی و خارج از آن دو مسیر مهم هستند که از طریق آن مدیران اطلاعات را به سهامداران خارجی انتقال میدهند. اگر چه شمار زیادي از مطالعات نشان میدهند که هر دو نوع افشا دربردارنده اطلاعات مربوطی هستند و به صورت بااهمیتی قیمت اوراق را تحت تأثیر قرار میدهند، اما این سؤال که آیا خطاهاي موجود در اطلاعات افشاشده خارج از صورتهای مالی را میتوان بر مبناي اطلاعات افشاشده از طریق صورتهای مالی پیشبینی نمود، به طور گستردهای بدون پاسخ باقی مانده است(همان منبع).
یکی از اطلاعات افشاشده خارج از صورتهای مالی، سود پیشبینیشده توسط مدیریت است که منعکسکننده پیشبینی مدیریت درباره چشمانداز آتی است. اقلام تعهدي نیز، بعد مهمی از گزارشگري مالی است و دربردارنده پیشبینی چشمگیری درباره عملکرد آتی است. از آنجایی که هم پیشبینی سود و هم ایجاد اقلام تعهدي هردو دربردارنده درجه زیادي از ذهنگرایی مدیریت است، اشتباهات موجود در برآوردهاي تجاري مدیریت به احتمال زیادي هم در پیشبینی سود وهم در اقلام تعهدي آشکار میگردد. این دو شیوه افشا به دلیل برآوردهاي نادرست مدیران از آینده تجاري شرکتها، دربردارنده خطاهاي مشترکی هستند. به دلیل تغییر در شرایط تجاري (مانند تغییر غیرقابلپیشبینی در تقاضای بازار و استراتژیهای رقبا) محیط عملیاتی یک شرکت آکنده از ابهام است. این امر بدین معنی است که دانش مدیریت نسبت به محیط تجاري شرکت کامل نیست. دانش کم مدیریت به طور اجتنابناپذیری خطاهایی در برآورد چشمانداز ت
جاري ایجاد مینماید. به علاوه، عدم اطمینان در محیط عملیاتی میتواند جانبداریهای آگاهانه مدیریت را در پردازش اطلاعات تشدید نماید که منجر به خطاهایی در برآوردهاي آیندهی تجاري میشود(همان منبع).
همچنین یافتههای تحقیقات قبلی (خالقی مقدم 1377، تبریزي و دموري 1384 و آشتاب 1387) نشاندهنده این موضوع است که در شرکتهای بزرگ به دلیل استقرار سیستمهای کنترلی و نظارتی دقیق، بهکارگیری کارکنان و مدیران متخصص، پاسخگویی به طیف گستردهای از سرمایهگذاران و بستانکاران و کارکنان از جمله دلایل لزوم دقت بیشتر در پیشبینی سود است و هر چه نسبت اهرم مالی بیشتر باشد، شرکت از ریسک مالی بیشتري برخوردار است و وجود ریسک حاکی از عدم امکان دقت در پیشبینی سود است. همچنین شرکتهای قدیمی نسبت به شرکتهای جوان، تجارب بیشتري درباره پیشبینی سود دارند. علاوه بر این بین تغییرات سود و دقت پیشبینی سود رابطه منفی وجود دارد زیرا پیشبینی سود این شرکتها به دلیل ریسک بالا دشوار است.(لطفی،1389)
نمودار(2-2) عوامل مؤثر بر خطای پیشبینی سود(لطفی،1389)
11-2تحقیقات تجربی در ارتباط با پیشبینی سود در ایران
اسدی و منتی منجق تپه (1389) در پژوهشی با عنوان “تأثیر تغییر مدیریت بر مدیریت سود” مدیریت مثبت سود در سال قبل از تغییر مدیریت را تأیید کردند، ولی شواهدی از مدیریت منفی سود در سال تغییر و مدیریت مثبت سود در سال بعد از تغییر، به دست نیاوردند. همچنین، نتایج تحقیق آنها نشان داد که مدیریت سود به اندازه و نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد، بستگی ندارد (اسدی و همکاران ، 1389).
ملکیان و همکاران (1389) پژوهشی با عنوان “عوامل مؤثر بر دقت سود پیشبینیشده توسط شرکتها” انجام دادند. عوامل مورد بررسي عبارت بودند از: اندازه، عمر، دوره پیشبینی، اهرم مالي، دفعات تجديدنظر، گزارش حسابرس، حضور در تالار اصلي يا فرعي و نوع صنعت. نتايج پژوهش بيانگر رابطه منفي بين دوره پیشبینی، اهرم مالي و عمر شركت با دقت پیشبینی سود بود و وجود رابطه بين گزارش حسابرس با دقت پیشبینی را تأييد کرد. در ساير موارد رابطه معناداري بين متغيرهاي بررسیشده با دقت پیشبینی، يافت نشد )ملکیان و همکاران ، 1389).
مدرس و عباس زاده(1387) پژوهشی با عنوان “بررسي تحليلي تأثير توانايي پیشبینی اجزاي تعهدي و جریانهای نقدي بر كيفيت سود پیشبینیشده” انجام دادند. نتايج اين پژوهش نشان داد که با استفاده از سودهاي گذشته میتوان سود آينده را با حداقل خطاي ممكن پیشبینی كرد، هم چنین عملكرد سودها با قابليت پیشبینی اجزاي سود و استمرار آنها رابطه مثبت دارد و جریانهای نقدي توانايي قويتري در پیشبینی سود دارد(مدرس و عباس زاده، 1387).
ساربان ها و آشتاب (1387) در پژوهشی با عنوان ” شناسايي عوامل مؤثر بر خطاي پیشبینی سود شرکتهای جديدالورود به بورس اوراق بهادار تهران” عوامل مؤثر بر خطاي پیشبینی سود 107 شركت جدیدالورود پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طي سالهای 1378تا 1385 را بررسي كردند و به اين نتيجه رسیدند که از بين متغيرهاي اندازه شركت، عمر شركت، افق زماني پیشبینی، نسبت سودآوري، نسبت اهرمي و اعتبار حسابرس تنها عامل مؤثر بر خطاي پیشبینی سود سهام، نسبت سودآوري است كه با خطاي پیشبینی رابطه معكوس دارد(ساربان ها و آشتاب، 1387).
رحماني نصرآبادي (1387) پژوهشی با عنوان” عوامل مؤثر بر دقت سود پیشبینیشده شرکتها” انجام داد. یافتههای پژوهش بيانگر اين بود كه بين دوره پیشبینی و اهرم مالي شركت با دقت پیشبینی سود رابطه معكوسي وجود دارد. ضمن اينكه بين نوع اظهارنظر حسابرس در رابطه با صورتهای مالي سال قبل و دقت پیشبینی سود رابطه وجود دارد . همچنین اين پژوهش نشان داد، بين عمر شرکت و دقت پیشبینی سود رابطه معكوسي برقرار است(رحمانی نصرآبادی، 1387).
مشایخ و شاهرخي (1386) در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی دقت پیشبینی سود توسط مدیران شرکتها و عوامل موثر بر آن” دقت پیشبینی مديران را از سود هر سهم آتي با پیشبینی مبتني بر اطلاعات مدل گام تصادفي مقايسه كردند. یافتههای اين پژوهش نشان میدهد، بين اشتباه پیشبینی مديران و اشتباه پیشبینی بر اساس گام تصادفي تفاوت معناداري وجود دارد . به علاوه مقایسهی اختلاف میانگینهای دو مدل بيانگر دقت بالاتر پیشبینی مديران نسبت به پیشبینی بر اساس گام تصادفي است. در نهايت نتايج آزمون ساير فرضیههای پژوهش نشان میدهد؛ پیشبینیهای مديران داراي انحراف خوشبینانه و دقت پیشبینی با توجه به اندازه شركت، سود ده يا زيان ده بودن شركت و نوع صنعت متفاوت است (مشایخ و شاهرخي ، 1386).
بهراميان (1385) در پژوهشی با عنوان “میزان عدم صحت پیشبینی سود شرکتها در عرضه اولیه و افزایش سرمایه” دقت پیشبینی سود هر سهم شرکتهایی را كه براي اولين بار سهامشان در بورس اوراق بهادار عرضه عمومي میشد و شرکتهایی كه در بورس اوراق بهادار افزايش سرمايه میدهند، مورد ارزيابي قرارداد. نتايج اين پژوهش نشان داد خطاي پیشبینی سود با دوره پیشبینی و نوسانهای شاخص كل بورس رابطه مستقيم دارد و در مورد ارتباط با اندازه شركت، عمر شركت، درجه اهرم مالي، اظهارنظر حسابرسي و طبقه صنعت رابطه معناداری ديده نشد(بهراميان ، 1385).
12-2تحقیقات تجربی در ارتباط با پیشبینی سود در سایر کشورها
گانپلوس [89] (2011) در پژوهشی با عنوان “ارتباط بین دقت پیشبینی مد
یریت و قیمتگذاری سهام عرضه عمومی اولیه ” دقت پیشبینی سود و عوامل مؤثر بر دقت پیشبینی سود شرکتهایی را كه سهام آنها براي اولين بار در بورس اوراق بهادار آتن عرضه عمومي میشود را مورد ارزيابي قرارداد. نتايج پژوهش وی نشان داد، بين اندازه شرکتها با خطاي پیشبینی سود رابطه معكوسي وجود دارد. ضمن اينكه دوره زماني بيشتر باعث خطاي پیشبینی سود كمتر میشود. در نهايت اين پژوهش رابطه مثبتي را بين سطح اهرم مالي، ساختار سهامداران و شرايط كلان اقتصادي با خطاي پیشبینی سودنشان نداد.
ویلسون و وانگ [90](2010) در پژوهشی تحت عنوان “مدیریت سود به دنبال تغییر مدیرعامل” طی دوره زمانی 1999 تا 2007 در استرالیا شواهدی از مدیریت سود در سال تغییر هیئتمدیره و سال بعد از تغییر به دست نیاوردند؛ ولی در موارد تغییر هم زمان هیئتمدیره و رییس هیئتمدیره، مدیریت منفی سود در سال تغییر را گزارش دادند.
فانگ [91](2009) در پژوهشی با عنوان ” نقش دقت پیشبینیهای مديريت در برآورد خطاي پیشبینی سود مديريت” به اين نتيجه رسيد كه رابطهای بااهمیت و منفي بين دقت پیشبینی سود و خطاي سود پیشبینیشده توسط مديريت وجود دارد. اين یافتهها با اين فرضيه سازگار است كه، پیشبینیهایی خوشبینانه است كه با سطح كمتري از دقت پیشبینی همراه باشد. هم چنين اين رابطه براي پیشبینیهای با افق زماني طولاني، قوي تر است.
گانگ و همكاران[92] (2009) در پژوهشی با عنوان “ارتباط بین خطای سود پیشبینیشده توسط مدیریت و اقلام تعهدی” به این نتیجه دست یافتند که بين خطاي سود پیشبینیشده مديريت و اقلام تعهدي رابطه مستقيمي وجود دارد و اين رابطه در محیطهایی كه عمليات شرکتها با عدم قطعيت زيادي همراه است، قوي تر است.
گادفری و همکاران[93] (2003) در پژوهشی تحت عنوان ” سود و تاثیر مدیریت بر گزارشگری مالی” به بررسی مدیریت سود در زمان تغییر هیئتمدیره پرداختند. آنها رابطه بین متغیرها را در دو مقطع زمان تغییر و بعد از تغییر هیئتمدیره بررسی کردند. یافتههای آنها نشان داد که مدیریت در زمان تغییر به مدیریت سود در جهت منفی (کاهش سود) میپردازد و در دوره بعد از تغییر به صورت عکس، عمل میکند.
كازنيك [94] (1999) در پژوهشی با عنوان “ارتباط بین افشای اختیاری و مدیریت سود” نقش مديريت سود در كاهش هزینههای مرتبط با خطاي پیشبینی سود توسط مديريت را بررسي كرد.او با تمركز بر اقلام تعهدي به عنوان منبع اصلي مديريت سود چنين نتیجهگیری کرد كه مديران به دليل بيم از اقدامات قانوني سهامداران و از دست دادن اعتبار خود، از اقلام تعهدي اختياري براي كاهش خطاي پیشبینی سود استفاده میکنند. یافتههای اين تحقيق بيانگر اين بود كه مديراني كه سود را بيشتر از واقع برآورد میکنند، سود گزارششده را به سمت بالا مديريت كرده، ولی شواهدی از اینکه وقتي مديران سود را كمتر از واقع برآورد میکنند، سودهاي گزارششده را به سمت پايين مديريت كنند، یافت نشد.
رولاند[95] (1978) در پژوهشی با عنوان “دقت پیشبینیهای مدیران و تحلیل گران مالی” پیشبینی مدیران را با پیشبینی تحلیل گران و مدل هاي سري زمانی مقایسه نمود و نتیجه گرفت پیشبینی مدیران از پیشبینی تحلیل گران دقیق تر است اما تفاوت آنها بااهمیت نیست. همچنین پیشبینی تحلیل گران در صورتی که قبل از پیشبینی مدیران اعلام شود نسبت به زمانی که این پیشبینی بعد از پیشبینی مدیران اعلام شود، از دقت کمتري برخوردار است . مقایسه این دو پیشبینی با مدل هاي سري زمانی نشان داد، پیشبینی تحلیل گران هنگامی که قبل از پیشبینی مدیران اعلام شود، بر مدل هاي سري زمانی برتري ندارد.
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
1-3 مقدمه