نقش مدیران در ارتقای سرمایه اجتماعی در آستان قدس رضوی۹۱- قسمت ۱۱

۸-۲-۲- ویژگیهای سرمایهاجتماعی
۱- قابلیت انتقال پذیری[۶۲]: سرمایه اجتماعی یک فرد نمیتواند به طور مستقیم به دیگری انتقال داده شود. افراد نمیتوانند، شبکه روابط پرورش یافته خود را، انتقال داده، بخرند یا بفروشند. یک فرد میتواند به ایجاد شبکه روابط فرد دیگر کمک نماید، اما انتقال مستقیم رابطه فرد، مانند آنچه که در سرمایه فیزیکی یا مالی، صورت میگیرد، غیر ممکن است. این امر بیانگر این است که قدرت و موفقیت افراد در سازمانهای دانشی و خدماتی، تا حدی وابسته به وسعت، عمق و انتقال ناپذیری سرمایه اجتماعیشان است. همچنین توانایی افراد برای توسعه سرمایه اجتماعی، به ظرفیت آنها در ایجاد اعتماد بین خود و دیگران در شبکه، وابسته میباشد.
۲- قابلیت کنترل پذیری[۶۳]: سرمایه اجتماعی از طریق تماسهای دیجیتالی و شخصی توسعه مییابد؛ از اینرو سرمایه اجتماعی نسبت به سایر سرمایهها کمترین قابلیت کنترل را دارا است. از آنجایی که فرد باید سرمایه اجتماعی را طی سالها، کسب نماید و نمیتوان آن را در مدت زمان کوتاه ایجاد کرد، بنابراین دسترسی راحت و فوری به سرمایه اجتماعی کارکنان، امکانپذیر نیست.
۳- انعطاف پذیری[۶۴]: انعطاف پذیری به حدی اشاره دارد که شکلی از سرمایه میتواند به طور مستقیم، جانشین شکل دیگری از سرمایه گردد. سرمایه اجتماعی هم انتقال آن دشوار بوده و هم استفاده از آن به عنوان یک جایگزین مستقیم، برای دیگر اشکال سرمایه مشکل است. بنابراین افرادی که دارای سرمایه اجتماعی هستند، یک دارایی مجزاتر و با انعطافپذیری کمتر، نسبت به کسانی که دارای سرمایه مالی هستند، دارند.
۴- آنتروپی: سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه انسانی، آنتروپی بالایی دارد. هر دو نوع سرمایه برای ایجاد، حفظ و ارتقای ارزش شان، مستلزم میزان زیادی سرمایهگذاری هستند.
در سرمایه اجتماعی، اگر به طور متناوب، انرژی به روابط تزریق نگردد، روابط به تدریج محو شده و ممکن است توسط افراد به فراموشی سپرده شود. برای حفظ موقعیت کنونی، تعامل دورهای با سایر افراد در شبکه باید اتفاق بیفتد. عامل پیوند دهندهای که روابط را مستحکم مینماید افزایش اعتماد است؛ وقتی اعتماد افزایش مییابد، روابط استحکام بیشتری خواهد یافت و به مراقبت کمتری نیاز خواهند داشت.
۵- هم افزایی: آخرین ویژگی سرمایه اجتماعی، خصوصیت سینرژیک آن است. از بین انواع سرمایهها، سرمایه اجتماعی بیشترین ظرفیت را برای هم افزایی با شکلهای دیگر سرمایه دارد. افراد دانشی با مهارت، با یک شبکه گسترده، متنوع و قوی از تعاملات از جمله عوامل کلیدی در توسعه سازمان به شمار میروند (Tymon & stumpf,2003:14-17).
۹-۲-۲- راههای ایجاد و حفظ سرمایه اجتماعی در سازمان
با توجه به اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماعی و سازمانی، لازم است برای افزایش ذخیره این سرمایه، برنامههای مختلفی ایجاد گیرد. برخی از این اقدامات در سطح سازمانی عبارتند از:
۱- تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی، صنفی و حرفهای: تشویق به ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی یکی از راه حلهای ساختاری برای افزایش سرمایه اجتماعی است. افراد در قالب نهادهای اجتماعی دارای هویت مشترکی گردیده و زمینه همکاری های گروهی در آنها تقویت میشود. نتیجه فعالیت گروهی موفق نیز تقویت شبکههای اعتماد است. ایجاد چنین نهادهایی در سطوح سازمانی نیز امکان پذیر است، تشکیل گروهها و انجمنهای حرفهای و تخصصی در سازمانها، با مشارکت داوطلبانه کارشناسان و متخصصان، میتواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی در سازمانها گردد.
۲- توجه به ارتقای سرمایه اجتماعی در آموزشهای عمومی و آموزش کارکنان: یکی از مهمترین فراگردهای موجود در جوامع برای ایجاد سرمایه اجتماعی، نظامهای آموزشی است. گذر افراد از آموزش های عمومی در تمامی سطوح و نیز آموزشهای دانشگاهی، نقش اصلی را در ایجاد سرمایه اجتماعی ایفا میکند (علوی، ۱۳۸۰: ۴۰-۳۹).
لینا و وان بورن راههایی را که اعمال استخدامی خاص، ممکن است سطح سرمایه اجتماعی درون سازمان را افزایش دهند، بررسی مینمایند. آنها بحث میکنند که هنگامی که سازمانها، رویههای استخدامی با ثباتی را در پیش گیرند، از سیستمهای جبران خدمتی استفاده نمایند که به کارهای تیمی و گروهی به جای افراد پاداش دهد، افرادی را انتخاب کرده وپاداش دهند که برای کار جمعی ارزش قائل هستند،درراه ایجاد و افزایش سرمایه اجتماعی سازمان، گام بر میدارند(Bolino et al,2002:507)
کلمن معتقد است که گر چه عوامل گوناگونی وجود دارد که بر ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی اثر میگذارد، تنها یک دسته بزرگ آنها، به طور خاصی مهم است و آن عواملی است که افراد را کمتر به یکدیگر وابسته میکند. رفاه و فراوانی، عامل مهمی در این دسته است؛ منابع رسمی حمایت در زمان نیاز (انواع گوناگون کمکهای دولت) عامل دیگری است. حضور این عوامل اجازه می دهد که هر سرمایه اجتماعی که به وجود آمده است، مستهلک گردیده و تجدید نشود(coleman, 1990:321).
الوانی (۱۳۸۰) معتقد است که مدیران دولتی برای غلبه بر ضایعه کاهش اعتماد شهروندان و ایجاد سرمایه اجتماعی و فضای اطمینان و اعتماد، از راههای زیر میتوانند عمل کنند:
۱– پایبندی به اخلاقیات: مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیمات سازمانی به کار میگیرند، روابطی را شکل میدهند که موجد سرمایه اجتماعی است. البته در تعریف و تبیین اصول اخلاقی، اجماعی در بین علما وجود ندارد و اندیشمندان مدیریت، اصول اخلاقی را در نوشتههای خود به صورت های گوناگونی بیان داشتهاند. فردریکسون[۶۵] (۱۹۹۰) اصول اخلاقی را برابری، عدالت اجتماعی و مصحلت عامه، تعریف میکند.
دنهارت (۱۹۹۱)، بنیادهای اخلاقی سازمان را عزت و آبرو، نیکخواهی و عدالت میداند. او معتقد است که مدیران باید در اقدامات خود به نحوی عمل کنند که عزت و آبروی هیچ فردی خدشهدار نشود، همواره نیکخواهانه و انسان دوستانه رفتار کنند و عدالت و انصاف را در اعمال خود لحظهای فراموش نکنند.
۲– احساس مسئولیت اجتماعی: هر گاه شهروندان اطمینان حاصل کنند که مدیریت سازمانها نسبت به آنها احساس مسئولیت کرده و به پاسخگو بودن در مقابل جامعه حساس میباشد، تلقی مثبتی نسبت به سازمان پیدا کرده ودر پرتو این جو اطمینان و اعتماد، سرمایه اجتماعی تولید میشود و فضای بیاعتمادی تعدیل میگردد.
۳– یگانگی و وحدت با جامعه: یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی میشود، جدایی مدیران از جامعه است که به صورت متفاوت بدون ما و آنها جلوه میکند. اگر مدیران با شهروندان احساس یگانگی نمایند، شهروندان نیز متقابلاً همان احساس را خواهند داشت و در پرتو این آشتی و وحدت است که روابط مبتنی بر اعتماد، میان سازمان و جامعه ایجاد خواهد شد که همانا رکن اصلی سرمایه اجتماعی است (الوانی، ۱۳۸۰: ۲۹۲-۹۴ ).
سازمانها باید فرهنگی را ایجاد نموده که توسعه سرمایه اجتماعی توسط کارکنان را تسهیل نماید. باید شاخصهای سرمایه اجتماعی در سیستمهای ارزیابی عملکرد و پاداش منظور گردد؛ همچنین فرایندهای ارزیابی باید به طرقی انجام گیرد که ارزش سرمایه اجتماعی را تقویت نماید، ضمن اینکه باید خط مشیهای منابع انسانی و جبران خدمت اثربخش در جهت توسعه شبکه وسیعی از روابط مبتنی بر اعتماد عمل نماید (Tymon & stumpf , 2003:16).
۱۰-۲-۲- مزایای سرمایه اجتماعی
بنا به عقیده لینا و وان بورن، سرمایه اجتماعی از چهار طریق، منجر به پیامدهای سودمند میگردد:
۱– سرمایه اجتماعی به منزله یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی سازمان، بالا است، افراد برای صرف نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدفهای بلند مدت سازمانی، مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر که افراد معتقد باشند که تلاشهایشان برای موفقیت کل سازمان، ضروری است، احتمال بیشتری وجود دارد تا به انجام کارهایی بپردازند که از نظر سازمان و اعضای سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آنها را برآورده میسازد، کاهش مییابد.
۲– سرمایه اجتماعی به منزله تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف پذیر: سرمایه اجتماعی میتواند به ایجاد انعطاف پذیری در طرق انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تاکید بر هویت و عمل جمعی و اتکا بر اعتماد ایجاد شده، به جای نظارت رسمی و مشوقهای اقتصادیِ، قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطافپذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل مینماید.
راه دیگری که سرمایه اجتماعی سازمانی ممکن است برای انجام اعمال و کارها به طرق انعطاف پذیر، موثر باشد از طریق ایجاد دورانهای تصدی شغلی طولانیتر و اعتماد بیشتر است که اغلب در سازمانهایی که ازنظرسرمایه اجتماعی قوی هستند، یافت میشود(Leana & Van Buren,1999:548).
۳– سرمایه اجتماعی به منزله ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی سازمانی میتواند به انجام وظایف سازمان به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قراردادها، مشوقها و مکانیزمهای نظارت رسمی که در سیستمهایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل مینماید. در زبان اقتصاد دانان، سرمایه اجتماعی سازمانی هزینههای مبادله را کاهش میدهد و در زبان رفتار سازمانی می تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.
۴– سرمایه اجتماعی به منزله تسهیل کننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸)، شرح دادهاند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، میتواند ایجاد سرمایه مفهومی درون سازمان را، به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نماید.
بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال، این امر به چندین طریق اتفاق میافتد، مثلاً سرمایه اجتماعی میتواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزمهای رسمی کاراتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان و استعارهها و دیدگاههای مشترک، که اغلب در سازمانهایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت میشوند، میتوانند از جمله راههای موثر وکارای انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند .(Ibid:549)
از دیدگاه آدلرو کان (۲۰۰۲)، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منابع وسیعتر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات را بهبود میبخشد. ایندو محقق ایجاد کانالهای نفوذ و کنترل و قدرت را به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند. همچنین بیان می دارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر ایندو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از به هم وابستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترلهای رسمی را کاهش میدهد(Adler & Kwon, 2002:29).
۱۱-۲-۲- هزینههای بالقوه سرمایه اجتماعی
هنگامی که سرمایه اجتماعی سازمانی، شرح داده میشود عمدتاً از دیدگاه مثبتی به آن نگریسته میشود و بر مزایای آن برای سازمانها و اعضای آنها تاکید میگردد. اما مانند هر گونه سرمایهای، سرمایه اجتماعی نیز بدون هزینه نمیباشد. سرمایه اجتماعی نیاز به حفظ و نگهداری دارد و هزینههای نگهداری سرمایه اجتماعی به دو دسته تقسیم میگردد:
۱- هزینه های همراه با حفظ روابط و هنجارهای مستمر.
۲- هزینه هایی که صرف حفظ منابع کمیاب می گردد.
۳- مانند دیگر روابط انسانی، روابط در سازمان ها نیز مستلزم حفظ و نگهداری است.
۴- همچنین تمرکز بر عمل جمعی به جای عمل فردی، ممکن است مشوق های فردی برای نوآوری را کاهش داده و به کارگیری فعالیت های بهبود مستمر یا ایجاد تغییرات استراتژیک را که برای سازمان سودمند خواهد بود، دشوار سازد. همچنین سازمان هایی که از نظر میزان سرمایه اجتماعی درسطح بالایی قرار دارند، ممکن است نه تنها توسط راه های نهادینه شده تفکر، بلکه توسط ترتیبات قدرت به صورت ایستا نیز مشخص گردند که منجر به رفتارهای سیاسی غیر کارکردی می شود(Leana & Van Buren, 1999:550-551).
۱۲- ۲-۲- سرمایه اجتماعی در حوزه سازمان و مدیریت
در حوزه سازمان و مدیریت، توجه صاحبنظران به نیازها و مسائل اجتماعی، از زمانهای گذشته، زمینه مساعدی برای گسترش زمینه سرمایه اجتماعی ایجاد کرده است. ویلانوواو جوسا [۶۶](۲۰۰۳)، سرمایه اجتماعی را به منزله پدیدهای مدیریتی تلقی نموده و برای آن ویژگیهای گوناگونی تعیین کردهاند که شامل: اعتماد (هنجارها)، ارزشها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکهها میشود. این دو محقق معتقدند که سرمایه اجتماعی به منزله پدیدهای مدیریتی و با ویژگیهای مذکور، موجب دستیابی به منافع متقابلی میشود که ارزش داراییهای نامحسوس (سرمایه مفهومی) را افزایش میدهد(Vilanova & Josa , 2003:30).
نقش سرمایه اجتماعی، به منزله یک فاکتور قدرتمند، برای تشریح موفقیت نسبی عاملان، در محدودههای زیر به اثبات رسیده است:
– برت[۶۷] (۱۹۹۲)، گابای و زوکرمن[۶۸] (۱۹۹۸)؛ پادونلی و بارون[۶۹] (۱۹۹۷) معتقدند که سرمایه اجتماعی برای موفقیت کارکنان در کارراهه آنها، بلیویو، اریلی و وید[۷۰]، معتقدند که در محدوده جبران خدمت اجرایی، مؤثر است.
– سرمایه اجتماعی به کارکنان کمک میکند تا شغلهایی را یافته و یک منبع غنی از نیروهای تازه برای سازمان ایجاد مینماید.
– سرمایه اجتماعی، مبادله منابع در میان واحدها را تسهیل نموده و باعث ایجاد نوآوری میگردد. همچنین ناهاپیت و گوشال[۷۱] معتقدند که سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه مفهومی کمک کرده و روزندال[۷۲]، اعتقاد دارد که برای اثر بخشی تیمهای میان وظیفهای، مؤثر و مفید است.
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |